سلام به همگی
نمیدونم چجوری شروع کنم.من یه پسر 18 سالم که پدر ومادر سخت گیر و خشنی دارم.چند روز دیگه کنکورمه و هیچی نمیدونم و هیچ جا در نمیام.نمیدونم خانواده چه واکنشی دارن.بخدا بقرآن من خسته شدم درسو نمیخوام.مثل زندانی ها مجبورم تو اتاق ادای درس خوندنو در بیارم یکساله هیچ جا نرفتم دارم میمیرم.کسی ندارم باهاش درد و دل کنم خاله ها عمو ها عمه ها و دایی ها همه دشمن خونوادمن.هیچ دوستی هم ندارم.یه دوست داشتم 14 سال رفیق بودیم رفت یه شهر دیگه خطشو عوض کرد.نمیتونم در مقابلشون وایسم.تا حالا دو بار از خونه فرار کردم ولی پولم که تموم شد مجبور بودم برگردم.چرا هر چی دعا میکنم خدا صدامو نمیشونه.مردم از بس کتک خوردم و تحقیر شدم.چرا نمیمیرم.همه والیدین برا کنکور سختگیرن ولی خانواده ی من مثل هیچکس نیستن.فقط میخوام 18 سالم تموم شه خودمو یواشکی معرفی کنم واسه خدمت.همه میگن باید درس بخونی.آقا من نمیخوام درس بخونم باید کی رو ببینم.